کنون هر آن که به خلوت نشست برخیزد
ندا دهید که اسرار جمله بر سر صحراست
اگر ز بند خیالات پست برخیزد
به اوج عالم بالا و سر دل زاهد
بسا بلا که بر او زین شکست برخیزد
شکست خاطر داعی به زهد خشک فلان
قسمت دوم آرامگاه که وسیع تر است، به باغچه معروف است و به صورت قبرستان عمومی در آمده است. دیوارهای محوطه به صورت طاق نماست. در دیوارهای بیرونی کاشی کاری صورت گرفته است. چهار کتیبه نیز در آن وجود دارد که به اشعار شاهداعی اختصاص یافته است.
مجموعه تصاویر آرامگاه شاه داعی الله در ادامه مطلب :
که من رطل گران دارم
روان کن ساقیا جامی که جان اندر آرامگاه نظام الدین محمود الحسینی ملقب به داعی الی الله از سادات حسینی، عالم, عارف و شاعر شیرازی با 38 جلد اثر فارسی و عربی است که در جنوب شیراز، در شرق گورستان معروف دارالسلام و خارج از دروازه شاهداعی واقع شده است.
آرامگاه شاهداعی شامل دو قسمت است. بنا دارای تالاری است که قبر شاهداعی (870 - 810 ه.ق) و فرزندش سید قاسم (متوفی 920) در آن قرار دارد. سنگ قبر سید قاسم از جنس مرمر است قبر وی در فضایی قرار گرفته که دو پله از سطح نمازخانه بالاتر است و اندازه آن 518×615 متر است و بر فراز آن بقعه ای ساخته شده است.
برای اولین بار کریمخان زند این آرامگاه را به سبک معماری عهد زندیه برای قبر شاهداعی ساخت و سنگ قبر بزرگ و خوش طرحی از نوع سنگ سماقی سرخ رنگ بر روی مزار وی نصب کرد و دستور داد تا بر روی آن کتیبه ای با خط ثلث برجسته نام و تاریخ وفات شیخ را بنویسند. متن کتیبه چنین است:
لقد اشرق وجه الارش به نور وجود قطب التحققین و سید الموحدین الداعی الی الله قدس الله سره نظاما" لقلب الارشاد نظام الدین محمدالحسینی المتوفی یوم الخمیس الثانی والعشرین من جمادی الاولی سنه سبعین و ثمان مائه 870.
این سنگ 0.65 × 2.65 قرائت و بر روی آن حجاری های ظریفی از رموز عرفانی نقش کرده اند. در سال 1299 ه.ق حاجی میرزا کریم از تجار معروف شیراز بقعه آرامگاه را تعمیر نمود. ساختمان تالار و معرق کاری آن در سال 1354 ه.ش. توسط عبدالعلی فصحتی انجام شد. بر سر در آرامگاه، بر روی کاشی، شعری از شاهداعی الی الله نوشته شده که چنین است.
مهل که از تو نشیند به خاطری گردی
چو باد خاک تو خواهد به هر طرف بردن
در درون آرامگاه نیز بر روی کاشی اشعاری از خود وی نوشته شده است که عبارتند از:
نمی گفتی بیا بنشین میان آرم
منم حیران نام تو که تا چون بر زبان آرم
منم از جان غلام تو، منم مشتاق جام تو
که می خواهم که جان تا لب از او اندر دهان دارم
تعالی الله تعالی الله چه تیغ غمزه ای داری
زآن سلطان سلطانان به نام تو نشان دارم
گرم کشتی ز من رستی وگرنه راستی را من
به طاق دل کنم پاره هزار آه و فغان دارم
به وصل خود دهم راهی که می دانی که ناگاهی
زنم آن دام بر هم فتنه آخر زمان دارم
بگویم تو کئی یا نه، چه دام افکنده ای اینجا
کناری جسته ای از خلق و شیدی می کنی آری
که پس از هزار پرده رخ یار خود بدیدم
هنر فرش نیز در این دوران دچار رکود شد. استفاده نکردن از نقش های زیبای دوران صفویه، استفاده از رنگ های صنعتی و شیمیایی و تبعیت از بازار تجارت از مهم ترین عوامل افت در این هنر بود. هنر نساجی نیز مانند بسیاری از هنرها به فراموشی سپرده شد. ورود پارچه های کارخانه ای از غرب بازار بافندگان ایرانی را دچار رکود کرد. تنها در بعضی شهرها کماکان بافتن پارچه زری و مخمل ادامه داشت. معروفترین نقوش این دوره نقش بته جقه است.
بعد از دوره صفویه فلزکاری نیز رفته رفته رو به زوال رفت و صنعت گران در این دوره به جای ساختن آثار فلزی با ارزش به ساختن ظروف و اسباب فلزی ارزان روی اوردند. هر چند آثار فلزی عهد قاجاریه نشان دهنده هنر فلزکاری ایرانی است، اما اکثر نقش های آنها تقلید از شیوه های غربی است. از این آثار می توان به قسمت هایی از درهای مشبک فلزی نگاره خانه تهران و نیز سر در موزه آبگینه اشاره کرد.
کرمان با قدمتی بیش از تاریخ و مدنیتی بسیار کهن بی شک در طول تاریخ چند هزار ساله از هنر و فرهنگی غنی برخوردار بوده است. نتایج کندو کاو و باستان شناسی در مناطقی چون تل ابلیس و تپه یحیی نشان دهنده این امر است. سفال های بدست آمده مربوط به 4400 تا 5000 سال قبل از میلاد در ناحیه تل ابلیس بیان گر این مهم است که هنر در این دیار قدمت 6500 تا 6000 ساله (قبل از میلاد) دارد.
دوره دوم تمدن در تل ابلیس که به 4200 تا 4000 سال قبل از میلاد نسبت داده شده است که به غیر از سفال سازی و فلزکاری اطلاعات دیگری در دست نیست. اما در دوره سوم که به تعبیری فرهنگ سفال ابلیس جای خود را به فرهنگ دیگری داد که کلدول (باستان شناس امریکا) آن را دشتکار نامیده است، از هنر ذوب مس صحبت به میان آمده است. در حدود 1100 میلادی در همین تمدن، بازمانده های یک کوره سفال و آجرپزی به دست آمده است. کوره مزبور ساختاری مدور به قطر 35/1 متر با ارتفاع 3 متر و نیم دارد و از آجر پخته و ملات گل ساخته شده است.
در باب قدمت و سابقه هنر در کرمان هم چنین می توان به نتایج کار باستان شناسان در کشفیات تپه یحیی اشاره کرد. این تپه در منطقه جیرفت و دولت آباد کرمان واقع است. با آزمایش کربن – 14 عمر این دهکده را بیش از شش هزار و پانصد سال تخمین زده اند، علاوه بر رواج هنر سفال در این تمدن و کشف اشیای فلزی، اشاره ای به هنر دیگری به نام سنگ صابون شده است، که در دوره پنجم این تمدن یعنی حدود 3400 – 3800 سال قبل از میلاد رواج نسبتاً وسیعی داشته است. از این هنر در ساختن مجسمه، ظروف و مهره های زینتی استفاده می شده است.
هنر معماری در این تمدن غنای ویژه ای داشته است. ساختمان های اوایل دوره پنجم – یعنی حدود 3400 – 3800 قبل از میلاد – شباهت بسیار به ساختمان های یاد شده در دوره قبل دارند (ساختمان هایی که با خشت های دست ساز شکل گرفته اند) ولی برای اولین بار مجموعه هایی از چندین اتاق به صورت خانه های مجزا در این دوره قابل شناسایی اند. خانه هایی که اتاق های بزرگتر آن (به ابعاد 5/2 – 5/3 متر) اجاق، دودکش و خمره های غذا داشته اند و اتاق های کوچک تر که اساساً انبار بوده است. در این دوره برای اولین بار خشت های قالبی استاندارد در ساختمان سازی نیز رواج یافته است
مظفرپسر منصور یکی از نقاشان دربار ابوسعید بود، ولی مشهورتر از او استاد سعید میرک نقاش بود استاد کمال الدین بهزاد شاگرد او بود.
رشد خوشنویسی و تذهیب در این عهد در خور توجه است. مهم ترین پدیده ای که در خطاطی بروز کرد ابداع خط نستعلیق بود که از ترکیب دو خط نسخ و تعلیق به وجود آمد. این امر به همت خوشنویس مشهور میرعلی تبریزی صورت گرفت که شاهکار وی خطاطی همای و همایون، اثر خواجوی کرمانی است که جنید هم نقاشی های آن را کشیده است. از دیگر خوشنویسان این دوره (نستعلیق) می توان به میرزا جعفر تبریزی، اظهر تبریزی و سلطانعلی مشهدی اشاره کرد.
هنر تذهیب در این دوره از هنر چینی تأثیر فراوان می پذیرد و استفاده از عناصر تصویری مانند ابر چینی، اژدها و پرندگان و دقت در جزئیات طبیعت مورد استفاده هنرمندان قرار می گیرد. همچنین در هنر سفال گری نیز تأثیر سفال گری چینی به شدت محسوس بود.
فن و هنر کاشی کاری از هنرهای مورد توجه در این دوران است که بهترین نمونه های آن در مسجد گوهر شاد، گورتیمور مسجد کبود و محراب معروف مدرسه امامی در اصفهان مشاهده می شود. در این دوره شیوه جدیدی نیز مورد استفاده قرار می گیرد که معرق کاری یا کاشی موزاییک نام دارد.
هنر قالی بافی در این دوره دچار تحول شد و طرح های هندسی جای خود را به اشکال توریقی و طوماری داد که در داخل مناطق و اشکال ترنج کشیده می شد. در دوره صفویه و در پی آرامش و امنیتی که در این دوران بر ایران حکمفرما بود، هنر نیز در مقایسه با ادوار تاریخی دیگر رشد و تکامل بیشتری یافت.
معماری ایرانی عصر اسلامی مراحل پختگی و تکامل خود را پشت سر گذاشته بود، خاصه در زمینه تزیینات ساختمانی مانند معرق، گچ بری، کاشی هفت رنگ، منبت و مشبک، پس از تغییر پایتخت صفویان از قزوین به اصفهان (حدود سال 1000 قمری) بزرگ ترین شاهکارهای معماری ایرانی – اسلامی در این شهر به وجود آمد، میدان نقش جهان، مسجد شاه، عمارت عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله و بازار شاهی از جمله این شاهکارهای هنر معماری بود.
در اوایل حکومت صفوی، نقاشی همان راه مکتب هرات را ادامه میداد اما آمدن کمال الدین بهزاد از هرات به تبریز سبب پیدایش مکتب تازه ای در نقاشی شد که به مکتب صفوی شهرت دارد. مهاجرت هنرمندان از هرات به تبریز (پایتخت شاه اسماعیل) و پس از آن انتخاب و تعیین بهزاد نقاش با صلاحدید شاه اسماعیل به مدیریت کتابخانه شاهی که در آن وقت بسیار شبیه به هنرستان پیشه و هنرهای زیبا بود، مستلزم این گونه پیشرفتها بود.
از دیگر آثار معروف معماری در دوران قاجاریه می توان به کاخ گلستان و مسجد و مدرسه سپهسالار اشاره کرد.
بهزاد اسلوب نقاشی را به طبیعت و زندگانی مردم نزدیک کرد و در نقاشی شبیه سازی را که تا آن زمان بدان طرز معمول نبود مرسوم ساخت و تصاویر اشخاص را چنان نقش کرد که گویی زنده و جاندار است. اکثر نقاشان مشهور آن عهد نیز با او هماهنگ بودند و این شیوه را پسندیده و پیروی کردند. این مکتب مطبوع تا هشتاد سال دوام داشت.
در دوره شاه عباس شیوه تازه ای در نقاشی پدید آمد که مبتکر آن نقاش بزرگ دوره صفویه رضا عباسی است. آنچه وی را از مقلدانش جدا می سازد علاقه او به طراحی خالص است. رضا عباسی پیرو سادگی و استفاده از خطوط منحنی بود. در کارهای او رنگ ها ملایم و لطیفند.
در عهد صفوی خوشنویسی اعم از نسخ، نستعلیق و شکسته به اوج خود رسید.
دوران زندیه نقاشی مستقلی نداشته و در واقع حدفاصل میان نقاشی دوره صفویه و قاجار است، اما در دوران قاجاریه شاهد گسترش هر چه بیشتر فرهنگ و هنر غرب هستیم که نتایجی جدید حاصل میشود یعنی نوعی نقاشی پدید میآید که از دو سو مایه دارد. در نقاشی های عهد قاجاریه هم گرایشهای تزیینی که خاص نقاشان ایرانی است به چشم میخورد و هم تمایل به طبیعت پردازی که برگرفته از نقاشی غربی است.
دوران دوم نقاشی قاجاریه از صنیع الملک آغاز میشود. وی که نقاش را در طی اقامت خود در ایتالیا آموخته بود منشا تأثیرات جدیدی در ایران شد. وی را میتوان پایه گذار هنر گرافیک در ایران دانست. در اواخر عهد قاجاریه نقاشی معروف به نام کمال الملک (محمدعلی غفاری) به جامعه هنر معرفی شد که مطالعات و تحصیلات نقاشی را در اروپا فرا گرفته بود اما با همه تبحری که در این راه به دست آورد هیچ گاه روحیه و فضای ایرانی آثارش را از دست نداد. از معروف ترین نقاشی های وی میتوان به تکیه دولت، فالگیر بغدادی، اتاق آیینه و ... اشاره کرد.
با رواج صنعت چاپ، خصوصاً در دوره قاجاریه، از اهمیت خوشنویسی تا حدی کاسته شد، اما خوشنویسان برجسته ای چون میرزا محمد کلهر در این دوران ظهور می کردند. همزمان با رشد صنعت، سفال گری سنتی نیز کم کم راه زوال در پیش گرفت. کاشی کاری این دوران نیز به شدت از هنر غرب متأثر بود. نقش های تازه ای به نام گل لندنی رایج و رنگ های تازه ای به کار گرفته شد. عمارت کلاه فرنگی (موزه پارس) و کاشی کاری مسجد وکیل در شیراز موید ای نکته است.
بزرگ ایرانی در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری یاد کرد که مورد توجه و حمایت سیف الدوله حاکم منطقه حلب و دمشق و موصل بود و تالیف هایی در علم موسیقی از خود به جای گذارده است.
از دیگر آثار روشن که مربوط به ادامه و نگهداری فنون موسیقی در ایران (بعد از اسلام) است، سماع درویشان در خانقاه های ایران به ویژه از قرن چهارم و پنجم هجری است که نمونه بسیار معروف آن خانقاه شیخ ابوسعید بوده است. طریقه دیگر مدامت موسیقی های محلی ایران به وسیله نواختن نی در خانقاه ها و نواختن ضرب و طبل و آواز خوانی در ورزشگاه های باستانی (زورخانه) و نوحه سراییهای آهنگین است که در بیشتر شهرها و روستاها بوده و برجاست.
با آن که در مورد نقاشی و صورت نگاری از نظر اسلام با تردید در قرون اولیه صحبت می شد. ایرانیان شیعه آن را قبیح ندانسته و این هنر در این دوران نیز فعال بوده و حتی این هنر به دربار خلفای اموی و عباسی نیز کشیده شده. خلیفه اموی کاخ کوچک عمرا را در بیابان شام بنا کرده و دیوارهای کاخ را زینت داد و سقف آن را با نقوش و تصاویری زیبا و دلکش منقش ساخت یا خلفای عباسی که کاخ های خود را در سامرا با نقش و نگارهای رنگارنگ آرایش کردند. اگر هنر را در دوره های تاریخی بعد از اسلام بررسی کنیم، می توان عهد سلجوقی را یکی از درخشان ترین دوره ها برشمرد. در زمان پادشاهی این خاندان، اصفهان، مرو، نیشابور، هرات وری مرکز صاحبان هنر و صنعت شد.
هنر معماری در این دوران به حد کمال خود رسید. در این زمان معماران ایرانی از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبد دار چهار طاقی، مسجد بزرگ ایرانی را به وجود آورند. آجر کاری در زمان معماری سلجوقی به آخرین درجه ترقی رسید. خط و خوشنویسی که پس از ظهور اسلام اهمیت ویژه ای یافته بود، در دوران سلجوقی، تا آن جا پیش رفت که به شیوایی خاصی رسید. هم چنین در تزیین و تذهیب طریقه جدیدی معمول شد که دور سطرهای نوشته شده را خط کشی می کردند.
در دوران سلجوقی، سفال گری ارزش و منزلتی خاص یافت تا آن جا که سفال گر می توانست نام خود و تاریخ خلق اثرش را بر سفال بنگارد که از معروف ترین سفال گران این عهد باید از ابوالقاسم کاشانی نام برد. قالی های سلجوقیان آسیای صغیر (قرن هفتم) شهرت بسیار داشته اند و فرش های دوره سلجوقی به سبب تنوع در موضوعات از معروف ترین قالی های ایرانی هستند.
نساجی نیز در این دوره تغییرات زیادی کرد. طرح های منسوجات این دوره طرح هایی است که در آن تغییرات اسلامی با خطوط طوماری و اشکال برگ نخلی ترکیب شده است. شهر ری در این دوره شاخص ترین مرکز پارچه بافی ایران بود.
دوران درخشان فلزکاری اسلامی با حکومت سلجوقیان در ایران آغاز شد و استفاده از خوشنویسی نیز در فلزکاری این عهد دیده می شود. مشهورترین اثر این دوره بشقاب آلب ارسلان است که حسن کاشانی ساخته.
با حمله مغول به ایران تا چندی رکود فرهنگی و هنری بر ایران سایه گسترده بود اما پس از آن که سلاطین مغول دین اسلام را پذیرفتند، خود حامی علم و ادب و هنر اسلامی شدند به طوری که دربار آنان مرکز علم و هنر آن روزگار شد.
در شیوه معماری در این دوره از روش سلجوقیان پیروی شد اما خطوط عمودی و ظرافت فرم ها در دوره مغول اهمیت بیشتری پیدا کرد. علاوه بر برج های مقبره ای دوره سلجوقیان، ساخت مقابر گنبد دار نیز معمول شد که از نمونه های آن می توان از مقبره سلطان محمد اولجایتو (خدابنده) در نزدیکی زنجان نام برد.
مغولان با انتخاب شهر تبریز برای مرکز حکومت خود آن را به صورت مهمترین مرکز هنری زمان خود درآوردند. در همین زمان به همت خواجه رشیدالدین فضل الله مرکز علمی و هنری ربع رشیدی در تبریز ایجاد شد که میتوان تالیف جوامع التواریخ یا تاریخ رشیدی را از کارهای همین مرکز دانست و شامل موضوعات تاریخی، مذهبی، ادبی و غیره بود و نکته در خور توجه در آن استفاده از نقاشی برای مصور کردن کتاب است که ویژگی کلی مکتب مغول را نشان میدهد. در عهد مغولان در ابتدا در رشد خوشنویسی و تذهیب وقفه ای ایجاد شد اما پس از چندی این هنر جان گرفت. در این دوره نوعی خط رایج شد که به خط تعلیق معروف است. مبتکر خط تعلیق را خواجه تاج سلمانی اصفهانی گفته اند. خط تعلیق از دو خط توقیع و رقاع ترکیب یافته بود که بعد به صورت شکسته تعلیق درآمد که خطی زیبا بود. حروف این خط شکسته و به یکدیگر متصل بودند. از خصوصیات ای خط آن است که حروفش از سمت راست به چپ و از پایین به بالا تمایل دارند. از خطاطان مشهور این دوره می توان از عبدالله بن محمد همدانی و عبدالصیرفی نام برد که خوشنویسی یکی از نسخه های مقامات حریری منسوب به اوست.
تذهیب در زمان ایلخانان به اوج کمال رسید، اما حمله مغول باعث نابودی بزرگ ترین مرکز ساخت سفال در ایران شد و این هنر به رکود گرایید. هنر فرش در دوره مغول مورد توجه بود و حتی صادر می شد. هنر نساجی به دلیل ارتباط با چین تحت تأثیر کارهای آنان قرار گرفت.
در اواخر قرن هشتم بار دیگر ایران مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفت. حمله تیموریان و جانشینان وی به ایران هر چند موجب توقف هنر و فرهنگ نشد اما تا چندی توقف کوتاهی در این امر به وجود آورد. در زمینه هنر معماری در دوره تیموریان می توان مهم ترین ویژگی را در تکمیل و بزرگ شدن گنبد پیازی شکل که در ادوار بعد از آن زیاد تقلید شده ایت و تبدیل طاق رومی به طاق ضربی دانست. از مهم ترین آثار معماری این دوره نیز باید از مسجد کبود تبریز و مسجد گوهر شاد یاد کرد.
هرات پایتخت تیموریان بود، از این رو از سراسر ایران هنرمندان بدان سو جذب شدند و مکتب هرات پایه گذاری شد. در این دوره نقاشی به صورت هنر مستقلی شناخته شد و نقاشان اسامی خود را در کنار نقاشی هایشان ذکر می کردند. اولین نقاش این دوره، شاهسلام
سخنی از بزرگان معماری
حمام کریم خان زند
سرپناه
اشنایی با شغل معماری
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
[عناوین آرشیوشده]