تاریخ هنر در ایران...
هدف هنر، زیبایی و فشار زیبایی نیز لذت است، بی آن که هیچ گونه سود و پیشرفت علمی از آن ملحوظ باشد. از این رو هنر را می توان بازی خواند البته نه بدان معنی که اشتغالی بیهوده و بی معنا باشد، بلکه به معنای تجلی زیبایی حیات است که مقصودی جز زیبایی ندارد.
گریشمان آورده:
فعالیت در حوزه زیبایی هنر است.
کانت در این خصوص اعتقاد دارد:
در حقیقت عنوان هنر را باید به چیزهایی عطا کرد که با آزادی به وجود آمده اند یعنی مخلوق اراده ای هستند که برهان و منطق هادی آن است.
و یا اعتقاد لئون تولستوی که آورده:
هنر، یکی از دو وسیله ترقی بشر است. انسان از راه کلمات، افکار خویش و به یاری نقوش هنر، احساسات خود را با همه آدمیان در میان می گذارد.
با این مقدمه وارد بحث تاریخ هنر در ایران میشویم، سرزمینی که قدمت آن همسنگ با قدمت تاریخ است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در خصوص هنر در این مرز و بوم آورده:
هنر نزد ایرانیان است و بس
اگر هنرهای معماری، موسیقی، نقاشی، خط، صنایع دستی، تئاتر، مجسمه سازی و ... در طول تاریخ ایرانیان بررسی شود، میتوان به صورت گذرا هنر در ادوار تاریخی ایران را بدین گونه معرفی کرد. با بررسی هایی که باستان شناسان و محققان انجام داده اند این مسئله به اثبات رسیده است که پیش از تاریخ مردمی در فلات ایران می زیسته اند که در اواخر عصر حجر و اوایل عصر مفرغ صنعت گران ماهری بوده اند، بنابراین قبل از پیدایش و اختراع خط، ایران تاریخ طولانی در زمینه پیشرفت صنایع دارد. فلاخن های سنگی و سلاح ها و زینت آلات میشده است. هم چنین در کارنامه اردشیر بابکان به آموزش نوای خوش در مدارس دوره اشکانیان اشاره شده است. در دوره ساسانیان معماری با تفاوت ها و تحولاتی دنباله معماری اشکانی بود. هنر نقش برجسته ساسانی در زمان بهرام اول، به اوج اعتلا رسید. هنر منسوجات ابریشمی در عهد ساسانی به نهایت کمال و زیبایی رسید و هنر فرش که به گفته و توصیف منابع تاریخی، فرش تیسفون (بهارستان) یکی از شاهکارهای هنر فرش در این دوره بوده است.
درخشان ترین دوره تاریخی موسیقی در قبل از اسلام مربوط به دوره ساسانی است. مسعودی در مروج الذهب در شمار آلات موسیقی که ایرانیان زمان ساسانی می نواخته اند نخست عود را نام میبرد و می نویسد: این ساز نزد ایرانیان چنان کامل است که گویی رابطه ای بین سیم های آن و روح انسانی موجود است و هیجانی که نوازنده در شنونده ایجاد می کند، همانا برگشت روح است به حالت طبیعی خود.
حوزه اصفهانی در تاریخ خود می نویسد: خسرو پرویز سه هزار زن داشت و دوازده هزار کنیز ساززن و بازیگر که به کارهای مختلف می پرداختند. از هنرمندان موسیقی این دوره، نام هایی چون باربد یا بهلبد، نکیسا، بامشاد، رامتین یارامی، سرکش و سرکب در کتب تاریخی به یادگار مانده است. هنر نقاشی در این دوره در منابع تاریخی با نام مانی و کتاب معروف او اورژنگ یا ارتنگ معروف و معرفی شده است.
از مهم ترین آمیزه صنعت و هنر و معماری دوره ساسانی می توان به بنای طاقدیس اشاره کرد.
هم چنین گچ کاری و گچ بری، حجاری و مجسمه سازی، فلز کاری و تزیین ظرف ها و هنر بافندگی در زمان ساسانی به اوج اعتلای خود در دوره قبل از اسلام رسید. پس از ظهور اسلام و فتح ایران به دست اعراب مسلمان در بعضی از رشته های هنر تحولات و دگرگونی هایی صورت گرفت.
مثلاً معماری اسلامی که تلفیقی از سنت کهن معماری ایرانی (ساسانی) و معماری بیزانس بود از این پس رشد کرد. در اولین آثار معماری اسلامی تنها آنچه این دو شیوه را به یکدیگر مربوط می سازد و میان پاره ای از بناهای این دوران شباهتی ایجاد میکند، طرح کلی آنهاست که عبارت است از: ایجاد رواق ها و شبستان هایی گرداگرد یک حیاط مرکزی به وجهی که بخش ساختمان های سمت قبلی عمیق تر باشد.
با ظهور اسلام و پایان دوره ساسانیان خط عربی کوفی جایگزین خط پهلوی شد. موسیقی ایرانی نیز خیلی زود توانست در محافل مسلمانان خصوصاً در دوره بنی امیه و عباسیان رسوخ کند. در این باب می توان از ابونصر فارابی فیلسوف و موسیقیدان و نوازندهوخدایی که در این نزدیکیست .................
بزودی وبلاگ معماری هفت شهر .....................
منتظر باشید
مجتبی راستگو
فصل(2)
معماری موسیقی مجسم
گوته روزی گفته بود: « یک فیسلوف برجسته، از معماری به مثابة ” موسیقی منجمد “
سخن می گوید .ادعای او باعث شد بسیاری اظهار عدم رضایت کنند. به اعتقاد ما این اندیشه واقعاً زیبا را نمی توان بهتر از نامیدن معماری چونان موسیقی ”خاموش “ بیان کرد» .
همانگونه که ما در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل ( = لگاتو) و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت ها (= استاکاتو) داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها (=نت ها) با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل ( = لگاتو).
هر چند در هر طبقه از ساختمان، ما می توانیم با نظاره گری بر پنجره ها و بازشوها و فضاهای خالی / سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می سازد، کاوشگر نیز می تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.
-1تعریف معماری:
شناخت معماری با شناخت عوامل تشکیل دهنده /ان آغاز می شود. این برداشت در بر گیرنده کلیه عناصر کالبدی و ساختاری است و امور و مسائل جامعه شناختی فرهنگی - که از شاخه علوم انسانی نشاءت گرفته - کلیتی را می سازد که بدان <معماری> اطلاق می شود
5-1تعریف معماری از نگاه معماران
تعریف معماری از نگاه معماران متفاوت است .به برخی از آنها می پردازیم
ویلیام موریس
معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری ر احاطه می کند وزمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم نمی توانیم از معماری خارج شویم زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجادشده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند
جان راسکین
تعریف درست معماری بطوریکه آن رااز یک مجسمه متمایز کند عبارت است از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص وجانمایی آن در آنجا براساس مناسب ترین اصول ساختمان
اتین لویی بوله
معماری چیست؟آیا من آن را همسو با وییروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف خواهم کرد؟نه
این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید از تصور خود استفاده کند
نیاکان ما کاشانه شان را تنها پس از این که شکل آن را تصور می کردند می ساختند
این فرآورده ذهنی و خلافیت هست که معماری را تشکیل می دهد اینک ما می توانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها یک هنر ثانوی است که به نظر می رسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب باشد
آدولف لوس
زمانی که ما یک تپه و توده خاک به طول ? فوت و عرض ? فوت در جنگل رو به رو میشویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است به فکر فرو میرویم و چیزی در درون ما میگوید : «اینجا کسی دفن شده است» . آن توده خاک معماری است
لوکوربوزیه
اینکه معماری در لحظه ای از خلاقیت بوجود می آید یک حقیقت انکار ناپذیر است. زمانیکه ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تامین خواسته هایی برای آسایش و راحتی است برای رسیدن به هدفی متعالی تر از تامین نیازهای صرفا کارکردی برانگیخته میشود و آماده میگردد تا تواناییهای شاعرانه ای را به معرض نمایش گذارد که ما را بر می انگیزانند و به ما لذت و سرور میبخشند
3-1شنوایی انسان
گوش از سه بخش خارجی.میانی و داخلی تشکیل شده است.گوش خارجی صداها را جمع آوری کرده و به داخل مجرای گوش هدایت می کند.انرژی صوتی از طریق مجرای شنوایی عبور می کند و قسمتهای مختلف گوش میانی را به حرکت در می آورد . گوش میانی از طبل گوش ( پرده سماخ ) . استخوانهای چکشی . سندانی و رکابی تشکیل شده است . استخوان رکابی مانند پیستونی عمل کرده و ارتعاشات را به مایع گوش داخلی منتقل می کند . حرکت این سیال سبب حرکت سلولهای مو در حلزون شده . که به نوبه خود عصب را در غشای پایه تحریک کرده و این تحریک تپ های الکتریکی را توسط عصب کرانیال به مغز منتقل می کند . این تپ ها را به صورت صدا می شنویم
تشخیص تواترها در حلزون . توسط غشا پایه ای انجام می شود . این غشا در یک انتها در تواتر 20Hz و در انتهای دیگر در تواتر 20000HZ به ارتعاش در می آید
گوش تواترهای مجزا و مشخص را تشخیص داده و می شنود . مع ذالک ساز و کار شنوایی به کمک مغز این قابلیت و توانایی را دارد که هم تواترهای تک و ساده و هم ترکیب آنها را در غالب صدا بشنود
بنابراین هنگامی که به یک قطعه موسیقی که توسط چهار نفر اجرا می شود گوش می دهیم . هم می توانیم صدای ایجاد شده را از ارکستر چهار نفره و هم صدای ایجاد شده از تک تک آلات موسیقی را بشنویم
گوشی که عادت کرده باشد . به کمک تمرکز حواس می تواند در یک ارکستر ??? نفره تنها صدای یک آلت موسیقی را بشنود ( در این مورد حس بینایی نیز کمک می کند ) . نوازندگان نیز معمولا قادر به چنین کاری هستند حتی اگر از یک آلت موسیقی بخصوص تعدادی چند در ارکستر وجود داشته باشد
علاوه بر این گوش می تواند حق انتخاب داشته باشد یهنی در صدای زمینه نغمه ای خاص را بشنود هر چند صدای زمینه مثلا 20dB بالاتر از آن نغمه باشد به این ترتیب گوش مانند فیلتری عمل می کند و سایر صداهای نا خواسته را تضعیف می کند لکن به طور طبیعی گوش عکس آنچه قبلا نوشته شد نیز عمل می کند . بدین معنی که صداهایی که از نظر تواتر و فاز از هم مجزا هستند ترکیب می کند . برای مثال در یک ضربه زدن به سیم پیانو سه نغمه ایجاد شده با تواتر متفاوت . در صورتیکه بسرعت نواخته شوند غیر همفاز خواهند بود . علی رغم اینکه سه نغمه با حداکثر شدت به طور همزمان نواخته نمی شوند . ولی گوش آنها را ترکیب کرده و به عنوان صوت واحد می شنود
در محاسبات دسی بل و همین طور در قسمتهایی که در ذیل خواهد آمد . فرض بر این است که گوش از اختلاف فازها صرف نظر کرده و تواترها را ترکیب می کند . اما این موضوع همیشه صحت ندارد بخصوص هنگامی که تفوت تواترها زیاد باشد . به این دلیل . داده های جداول مربوطه ( نمایش صداهای مختلط به صورت یک عدد ) ممکن است گمراه کننده باشد از این رو لازم است با دقت و احتباط از آن استفاده شود
در آستانه شنوایی ( تقریبا OdB ) مولکول های هوا به طبل گوش برخورد کرده و دامنه نوسانات طبل گوش تقریبا یک انگستروم بود. که این مقدار تقریبا معادل قطر یک اتم است
بنابراین حساسیت گوش انسان نزدیک به حدود واقعی است . درانتهای دیگر بیناب نوفه . آستانه درد برابر 130dB است . که سبب حرکت ارتعاشی طبل گوش با دامنه 25/0 MM می شود . گستره بین دو مقدار بسیار وسیع است
شرح مختصری که درباره حداقل شنوایی داده شده نشان می دهد که نوسانات طبل گوش در نتیجه فشار هواست . بنابراین کمیتی که بیش از شدت ( چگالی توان ) مورد نظر است . فشار صدا ( چگالی نیرو ) است و همچنین کمیت تراز فشار که نسبت فشار صوت به فشار صوت مبنا بر حسب dB است
فصل(1)
تاریخچه:
ای دوست قبولم کن و جانم بستان مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرکه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان
1-1رابطه ی بین معماری و موسیقی
انسان در جریان سیر و سلوک اعتقادی به مرحله ای میرسد ، که خداوند یک شناخت قلبی (یعنی شناخت بی واسطه) به آن می دهد که می تواند به آن طرف ظواهر برود و به جای اینکه حقیقت را دریافت کند ،آن را درک می کند.
آگوستینوس می گوید: ( معماری از نظر من همان شهود است ، شهود زیبایی های ملکوت در عالم ماده با مکانیزمی بنام فضا ).
دو چیز را خداوند به عنوان نعمت فراوان داده
?- درک فضا
?- درک ریتم
معماران و موسقی دانان انسانهایی هستند که می توانند فضا و ریتم را به وجود بیآورند.
معماران خالقان فضا هستند
موسیقی دانان خالقان ریتم هستند
در عالم وجود دو عنصر هست که شاًن قدسی دارد
?- معماری
?- موسیقی
معماری همان موسیقی و موسیقی همان معماریست
فقط نحوه جلوه گری آن متفاوت است
معماری همان موسیقی است که در مکان اتفاق می افتد
وموسیقی همان معماری است که در زمان اتفاق می افتد
فقط بستر وقوع معماری و موسیقی با هم فرق می کند
بنابراین معماری باید شاًن موسیقی داشته باشد تا معماری شود
و موسیقی باید شاًن معماری داشته باشد تا موسیقی شود.
2-1تعریف موسیقی:
واژه موسیقی که در عربی قی تلفظ می شود ریشه یونانی دارد. از زمان منصور خلیفه عباسی توجه به آثار یونانی آغاز شد. وسپس در دوران هارون پنجمین خلیفه عباسی ( 198-218ه-) با تاسیس بیت الحکمه به اوج خود رسید
مقارن همین دوران بود که واژه موسیقی راه یافته و به تدریج جایگزین غنا عربی شده است. بر اساس مدارک موجود واژه موسیقی و هم خانواده های آن در مفتاح العلوم خوارزمی و رساله موسیقی اخوان الصفا دیده می شود که هردو متعلق به سده چهارم هجری (دهم میلادی)است. خوارزمی در تعریف موسیقی می گوید: موسیقی به معنی پیوند آهنگ هاست . تعریف ساده موسیقی یا صداهای موسیقایی ،صداهای خوشایندی می شود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت می کند
با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهای خوشایند ، صداهایی هستند که از نظمی خاص پیروی می کنند،وبین آنها نسبت های معینی وجود دارد برای همین عدد در موسیقی دارای اهمیت بسیاری است. تا جائی که فیثاغورث معتقد است که عدداصل وجود در آفرینش است
پیروان او اجسام را هر یک عدد می داشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانی وافلاک از یکدیگر فاصله های معینی دارند، از نسبت آنها نغمه های ساخته می شود وآوازها در اصل ناشی از حرکت افلاک هستند
ابوعلی سینا می گوید: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه ها ، از نظرملایمت وتنافر وچگونگی زمان های بین نغمه ها بحث می شود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تالیف کرد
ابونصر فارابی در احصاالعلوم موسیقی را علم شناسایی الحان می داند که شامل دو علم است: یکی علم موسیقی عملی و دیگری علم موسیقی نظری
امروزه نیز این تقسیم بندی در موسیقی وجود دارد . افلاطون در تعریف موسیقی می گوید : موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح و جهانیان و بال به تفکر،وجهش به تصور، وربایش به غم وشادی ،وحیات به همه می بخشد
مرحوم خالقی درکتاب نظری به موسیقی می نویسد: موسیقی صنعت ترکیب اصوات و صداهاست به طوری که خوشایند باشد وسبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح می گردد
مقدمه:
اگر بتوان گفت که هدف اصلی و اساسی آهنگسازان از تولید یک قطعه موسیقی ارایه و اشاعه مفهومی خاص و معین است که باید محسوس افتد و کارآیی فرهنگی – اجتماعی پیدا کند، به سادگی نمیتوانیم گفت که معماران هدفی مشابه را دنبال میکنند؛ معماران دست اندرکارهایی دارند که ، از دو بابت، آنان را در سرزمینی دگر جای میدهد: اول، جنس یا ذات مواد اولیه کارشان، آنان را وا میدارد که به طیف متفاوتی از ویژگیهای شکلی مشغول شوند؛ دوم، وجه کاربردی معماری است که ، معمولاً بار معنوی و مفهومی صریح یا بیواسطه ای را نمیپذیرد. هرگاه از این دو سو به معماری بنگریم، آن را مقولهای جدا از موسیقی مییابیم و نیازی به کنکاش در زمینه تشابه ها و تقارنهایی نمییابیم که میان این دو رشته وجود دارند. و آنچه ما قصد کاوش و شناخت اش را داریم آن است که از همین دو به معماری بنگریم و آنچه را که میتواند وجوه مشترک این دو باشد – در کلیات و اهداف و در چگونگی زاده شدن شکل یا فرم – بنمایانیم. جای یادآوری است که در این بخش، تنها از دیدگاه روند آفرینش فرم موضوع را پی میگیریم و گفتگوی بعدی مان را به روند شکل گیری این دو گونه فرآورده هنری اختصاص میدهیم.
در میان معماران بسیاراند پژوهشگرانی که به نقش زیبایی شناختی معماری باور دارند و از این دیدگاه به فضای ساخته شده مینگرند؛ نزد آنان، هم گزینش مواد یا مصالح اولیه و هم شکلی که – در نهایت و در عالم عینیات – به اینها داده میشود، دارای بار ارزشی است (و یا تواند بود) و از سوی دیگر نیز در بسیاری از منابع قدیمی و امروزی میخوانیم که معماری، در وجه کلی یا در تمامیت کالبدی اش، آنگاه که به مثابه موجودیتی که از هماهنگی و وحدت برخوردار است به قصدی معنوی ساخته شده و خود نمایاننده و نقل کننده مفهومی (یا مفهومهایی) معین است که از راه شکل آن درک یا احساس تواند شد. از دیدگاه ما نیازی به آن نیست که در تائید وجود باورهایی در دو موردی که گفتیم به ذکر مآخذ بپردازیم و تنها این نکته را یادآور میشویم که نقد هنری، از اعصار بسیا ر دور تا امروز، معماری را به مثابه فرآورده معنوی پرباری شناخته است که ، هم در کلیت یا جامعیت کالبدی اش و هم در بخشهایی از این، هم از برون و هم در فضاهای فرعی و اصلی دروناش، میتواند نقل مفهوم و معنا کند؛ خواه به بیانی نمادین و خواه به بیانی قراردادی. اما این که فرم فضای ساخته شده به مقیاس معماری چیست و چگونه تعریف میشود، موضوع دگری است و میتواند در تقارن با آنچه درباره موسیقی عرضه شد به اختصار مورد توجه قرار گیرد.
ضمن یادآوری این که امروزه در سطح جهانی ادبیات گسترده و ژرفی را در شناخت و نقد معماری در دسترس داریم، بیجا نیست این نکته را نیز خاطر نشان کنیم که ، ناقدان معماری، به ندرت یک اثر معماری را به شیوه علمی و با نقل مستقیم تمامی داده هایی که مورد شناخت و ارزیابی قرار میدهند روی کاغذ آوردهاند؛ داده های خبری و تحلیلی بسیاری را امروزه در منابع گوناگون مییابیم که ، در تائید یا رد نظریهای معین به میان آورده شدهاند اما تمامی آنچه را که باید بتوان خواند تا به شناخت تحلیلی و جامع یک بنای خاص دست یافت در دسترس نیست، مگر بسیار نادر : چه ادبیات معماری اروپای غربی را بکاویم چه در پی شناخت معماریهای هند و ژاپن و جز اینها باشیم. اما، یکی از موارد نادری که گفتیم، میتواند در این نقطه از نوشتارمان مورد بهره وری قرار گیرد.
معماران از زمانهایی بسیار دور در این اندیشه بوده اند که چگونه تصورهای هنری- فنی خود را به دیگران انتقال دهند و نیز چگونه خواهند توانست به تصورهای معماران دیگری راه یابند که فرآورده خاصی را تناور کرده اند : بنایی را به شکلی معین ساخته اند که میخواسته هم اندیشه های آنان و هم داده های هنری – فرهنگی محیط را بنمایاند.
توان گویایی موسیقی در شکلهای موسیقی نهفته و توانهای گویایی معماری نیز در گرو شکل خاصی است که – از راه آن – فضای کالبدی به بیان چیزی توفیق مییابد، سوای کاربریها و فنونی که در موجودیت اش نهفته. در پس شکلها، در موسیقی و در معماری، میتوانیم به ویژگیهایی پی بریم که، در یک بیان کلی، آنها را احساس شادی و احساس فروتنی، احساس آرامش و احساس وقار، احساس هیجان و احساس جاذبه، احساس اندوه و احساس یکنواختی، احساس عظمت و احساس شکوه و جز اینها مینامیم.
دانسته شده است که هنرها، هر یک با ابزارهای خاص خود، به شکلی دیگر متظاهر میشوند و هرگاه انسان بتواند با یافتن ابزاری نو بر ارگانهای حسی بدن تاثیرگذاریهایی جدید داشته باشد، هنری هشتم را به وجود میآورد؛ و دانسته شده است که احساسهای پرشماری میتوانند از ترکیب و همکاری همزمان دو یا بیش از دو حس (شنوایی و چشایی و بینایی و بویایی و بساوایی) به وجود آیند، چنان که اشارات معلم ثانی ابونصر فارابی نشان داده و چنان که «پاولف» و دیگران نشان میدهند و آنچه اینان عنوان میدارند، در حقیقت امر، جز دعوتی بر غور در این زمینه نیست که ، در بازشناسی نظامی که طبیعت انسان نامیده میشود، جویای شناخت رمز و رازهایی شویم فرای آنچه از شناخت مکانیکی یا از فیزیولوژی بدن انسان حاصل شده است.
+
سلام
سخنی از بزرگان معماری
حمام کریم خان زند
سرپناه
اشنایی با شغل معماری
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
بعد و انواع گوناگون اثر هنر
[عناوین آرشیوشده]